سلام.چندوقت پیش، یکی از دوستان نوجوان، مسئله ای مطرح کرد بااین عنوان: جوان 18ساله ای هستم که به دختری علاقه مند شده ام و با روابطی که با او دارم، قصد دارم در آینده با او ازدواج کنم.....

شاید این مسئله برای برخی دیگر از دوستانمان هم پیش اومده باشه؛

به همین علت، نامه ای را که در جواب ایشون نوشته ام را در وبگاه میگذارم تا قابل استفاده ی دیگران نیز باشه.

 

 

یاجمیل 

به نام خداوند عشق و ادب

 باسلام به برادرم آقا ......

 به مسئله ای که مطرح کردی، خیلی فکر کردم و نتیجه ی این تفکر را در 9 قسمت، به عرضت میرسانم:


1.با توجه به سن شما، این مسئله یک اتفاق هیجانی است واتفاقات هیجانی هم معمولا جذاب هستند خصوصا اگر تجربه اول باشد اما ذهن آدمی کمتربه مضرات و خطرات آن توجه می کند.  دوستی شمابا یک دختر خانم، یک تجربه است اما با مضرات جدیِ روحی وعاطفی و البته اجتماعی برای دو طرف بالاخص دختر خانم؛

آقا...! در اکثر موارد این نوع ارتباطها به ازدواج ختم نمیشود و این نوع رابطه ها به صلاح هیچ یک از طرفین نیست، خصوصا برای دختر خانم با این سن و سال که بیان کردی!

و ادامه رابطه، به مرور از شانس ازدواج او می کاهد و شما هم در این ارتباط، نقش اصلی را خواهی داشت؛ و مطمئنم که شما حاضر به بدبختی یک دختر خانم به خاطر خودت نخواهی بود.

2. ابراز علاقه بدون خواستگاری نوعی تقلب است و می تواند بهانه ای برای ارتباط وبرآورد (یا ارضاء) نیاز،بدون پذیرش مسئولیتویا فرار از مسئولیت و... باشد. دراین نوع روابط، فریبِ خیرخواهی های همدیگر را نخورید و این را نوعی وسوسه و دسیسه و مکر طرف مقابل تلقی کنید.

شارع مقدس هم اینرابطه را جایز و حلال نمی داند؛ رابطه با نامحرم قواعد خود رادارد(شغل مدار و با رعایت حجاب، وقار و عفاف(

3. لازم است برای پاک ماندن و مصون نگهداشتن روح و معنویتِ خود، هر کسی، خودش رااز گناه و اشتباه حفظ کند و اگر مبتلا شد، ادامه ندهد و اشتباه را با اشتباه و یااصرار در آن، خراب و خراب تر و آثارش را سخت تر نکند. پس احتیاط کن واگر بر نمی گردی لااقل ادامه نده. در سنین نوجوانیو جوانی شایع ترین نوع اشتباهات، همین دوستی های پرآسیب است. این نوع روابطبا هر نیتی که باشد و با هر مدلی، نارضایتی خداوند را به همراه دارد. -به جز ازدواجرسمی و شرعی-  که البته مطمئن هستم آقا .... و حتی طرف مقابل، به این مسئله اعتقاد قلبی دارند

4. مشکل اصلی، در تشخیص این نوع هیجانات است. که اساسا هرچه باشد قطعاعشقنیست؛مراجعه کن به مطلب (جناب سروان).

5.آقا.....  نیاز به صمیمیت و ارتباط عاطفی (که نیاز کنونی شماست) را در درون خانواده جستجو کن و ایجادارتباط صمیمانه و عاطفی با اعضای خانواده و دوستان متدین و معتمد یا حداقل یک پسر عاقل و با محبت در بین دوستان و آشنایانت می تواند احساس امنیت و آرامش شما راتامین کند هنگامی که این نیاز ها در خانواده تامین شود کمتر برای به دست آوردن آنبی تابی می کنید. 

6. هر انسانی در برابر حفظ سلامت و بهداشت جسم وجان خود مسئول است هر قدر کهذهن خود را بیشتر درگیر این هیجان کنید بیشتر تحت تاثیر این افکار قرار خواهدگرفت، وجود این دلهره ها واضطراب ها گاهی لطمه هایی جبران نا پذیر بر جسم وروانانسان دارند وگاها باعث اختلال در عملکرد وزندگی شما(تمرکز ،تحصیل ،روابط اجتماعیو...) خواهند شد .

7.قطع ارتباط کامل با ایشان به مرور باعث می شود او را فراموش کنی. اما برایفراموش کردنش تلاشی نکن. انسان به همان نسبت که زود دلبسته می شود، توانایی قطعدلبستگی هایش را نیز دارد. مگر بخواهد نقش یک عاشق دلشکسته ی غمین را بازی کند و ازاین نقش خوشش بیاید. سعی کن با توکل و استعانت از خدای مهربان به تک تک مسائل وبرنامه های زندگی فردی و خانوادگی و اجتماعی ات توجه کنی و موضوعات متنوعی مانندورزش و مطالعه و بازی و عبادت و تفریح و ...بسیاری را در فهرست برنامه هایت قراربدهی و به همه چیز توجه کن

8.. به همین مقدار توبه کن که خدا بسیار مهربان تر از حد تصور ماست و زندگی اترا با شادی ادامه بده و هر از گاهی استغفار و خدا را بیشتر دوست داشته باش.

9. پس از مدتی کوتاه با گذر از این شرایط، به تعادل عاطفی خواهی رسید و در آینده میتوانی با کمک و مشورت مادرت، به ازدواج خوشبخت کننده برسی.

 

امیدوارم که زندگی خوب وخوش و پر از موفقیتی داشته باشی