بسم الله الرحمن الرحیم
اللهم صل علی فاطمة و ابیها و بعلها و بنیها و السّرّ المستودع فیها
ماه ها و هفته ها، روزها، ساعت ها، دقیقه ها، ثانیه ها و لحظه ها می گذرد و ما را نزدیک می کند به روزهایی که متعلّق است به مادر...
آری! مادر
چه نام زیبایی!
اما این روزها، نام مادر، آتش به دلمان می زند
آتشی که 1424 سال است، بر دلهامان مانده
... سال یازدهم هجری قمری، مدینه، شهر رسول الله صلی الله علیه وآله، داغ دار پدر خود است
مدینه، پدری را از دست داده که تمام تاریخ، همچو اوئی به خود ندیده است
...ولی هنوز پیکر پدر بر زمین است که فرزندان ناخلف او، گرد هم جمع آمده و دعوای تقسیم نا به حقّ میراث او را به راه انداخته اند
دعوایی که لکه ی ننگی بر تاریخ به جا گذاشت که هرگز تا روز قیامت و محکمه ی عدل الهی، پاک نخواهد شد
......پیکر مطهر پدر، به خاک سپرده شد
و میراث ها نیز تقسیم شد
یکی شد خلیفه ی صدیق، یکی شد فاروق، دیگری شد.......
هر کس، هر چه توانست، برداشت
.... و این خانه ی وحی است که اهلش ماتم زده و گریانند
همان خانه ای که پدر، روزانه، پنج بار دستانش را بر آن تکیه می داد و باصدای بلند می فرمود: السلام علیکم یا اهل بیت النبوّه
آن ها می فهمند چه کسی را از دست داده اند
این فهم به دیگران نیامده
...... بماند که چگونه آمدند تا اهل این خانه را برای تایید این تقسیم نابه حقّ، همراه کنند
اما این روزها که از درب آن خانه بگذری، صدای گریه می آید
گریه ای جانسوز که نا اهلان را بی تاب کرده
آری! گریه، گریه ی مادر است
مادر هجده ساله
او که آخرین روزهای عمرش را سپری می کند
و به وعده ی پدر، اولین کسی است از امت، که به او می پیوندد
فاطمه ی زهرا، سیدة نساء العالمین
... و ما، به روزهای عزای او نزدیک می شویم
روزهایی که متعلّق به اوست
ایام فاطمیه
راستی شده با خود بگویی: ای کاش آن زمان بودم تا مادر را یاری می کردم و نمی گذاشتم امام زمانش امیرالمومنین علیه السلام را جلوی چشمانش، با دست بسته از خانه بیرون برند؟!
آری! یقینا دیگر آن ایام بر نخواهد گشت؛ اما امروز، که بیش از 1400 سال از آن ماجرا میگذرد، همان هایی که این آرزو را در دل نگهداشته اند، در ایام فاطمیه، با لباس سیاهی که بر تن میکنند، دور هم جمع میشوند و با هر امکاناتی که در دست دارند، در احیا و تبلیغ حقانیّت حق امیرالمومنین علیه السلام و عزای مادر، تلاش می کنند و البته در این راه بسیار ارزشمند، از هیچ تلاشی هم، دریغ نمی کنند.
و اگرچه تاریخ بر نمی گردد، ولی آنها خود را با تاریخ همراه می کنند و خوب فهمیده اند که امروز، باید این گونه، از مادر دفاع کنند.
امید که ما نیز یکی از آن ها باشیم