یکی از شرایط مرثیهخوانی پایندی به صدق واقعه است و برای گریاندن مستمعین نباید از هر سخن بیاساسی استفاده کرد بلکه سوزندان قلب محبان اهلبیت (ع) به وسیله هنرنمایی در کیفیت بیان واقعه توسط مداحان باید تأمین شود و چه زیبا رهبر انقلاب فرمودند: «اشک گرفتن از مردم که هدف نیست؛ هدف، آمیختن این دلِ اشکآلود که اشک را به چشم میرساند و چشم را اشکبار میکند به معارف زلال است؛ البته با هنرنمائى».
حضرت آیتالله خامنهای در سالروز ولادت حضرت زهرا (س) داستانی نقل کردند که مطرح کردن آن خالی از لطف نیست.
ایشان فرمودند «ما در مشهد یک منبرىِ معروفى داشتیم، خدا او را رحمت کند، مال پنجاه سال قبل است؛ مرحوم رکن الواعظین. او منبر میرفت و مردم پاى منبر روضهخوانى او مثل ابر بهار گریه میکردند؛ در حالیکه خودش هم بارها میگفت من اسم نیزه و خنجر نمىآورم. واقعاً هم نمىآورد؛ بنده دهها منبر از او دیده بودم. حادثه را آنچنان هنرمندانه تصویر میکرد که مجلس را منقلب میساخت؛ بدون اینکه بگوید «کشتند»، بدون اینکه بگوید «تیر زدند»، بدون اینکه بگوید «شمشیر چنین زدند» یا «خنجر چنین زدند»؛ اینها را نمیگفت. میتوان با شیوههاى هنرمندانه، روضهخوانى خوب کرد و گریاند.
البته این را هم به شما عرض کنم؛ اینکه آقایان مداحها، و سابقها روضهخوانها که ما حالا کمتر توفیق پیدا میکنیم ببینیم، اما در مواردى از افاضات مداحها مستفیض میشویم، اصرار میکنند که بلند گریه کنید، لزومى ندارد؛ خوب، آرام گریه کنید.
وقتى میخواهند سینه بزنند، اصرار بر اینکه «صدا، صداى این جمعیت نیست»؛ یا وقتى مردم میخواهند صلوات بفرستند، اصرار بر اینکه «صلوات، صلوات این جمعیت نیست».
شما بخواهید مردم صلوات بفرستند، ولو توى دلشان. گرم شدن مجلس به این شیوهها، اصل نیست؛ کارى کنید که دلهاى مستمع را در اختیار بگیرید. دل مستمع وقتى در اختیار شما آمد، مقصود حاصل است؛ اگر آهسته هم گریه کند، باز مقصود حاصل است؛ اگر به شما توجه کرد، باز مقصود حاصل است.
توسط : شیربتی در دوشنبه 92/8/6 |